(ق)
قاصد: آهنگ کننده، قصد کننده.
قاهر: آن که دیگری را اجبار کند.
قبض: استیلای مشتری بر مبیع. – سند دریافت مال.
قدر متقیین: در مواردی که سعه و ضیق مدلول یک قانون محل تردید باشد مفسر آن قانون، مدلول آن را نسبت به مقداری که یقینی است تثبیت می کند و نسبت به مازاد بر آن قدر، خود را در حالت سکوت قانون قرار می دهد و چارۀ دیگری برای آن می اندیشد.
قرابت: رابطه خویشاوندی است اعم از خونی و یا سببی بعلت نکاح یا رضاع.
قرابت ابوینی: خویشاوندانی که با هم از طرف پدر و مادر قرابت دارند مانند برادر یا خواهر که از یک پدر و مادر به دنیا آمده باشند.
قرابت ابی: کسانی که خویشاوندی بین آنان فقط از جهت انتساب به پدر است مانند برادر ابی.
قرابت امی: کسانی که فقط از طرف مادر خویشاوند شخص باشند.
قرابت رضاعی: از حیث حرمت نکاح در حکم قرابت نسبی است مشروط بر اینکه:
اولاً – شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد. ثانیاً – شیر مستقیماً از پستان مکیده شده باشد. ثالثاً – طفل لااقل یک شبانه روز یا پانزده دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد بدون اینکه غذای دیگر یا شیر زن دیگر را خورد. رابعاً – شیر خوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد. خامساً – مقدار شیری که طفل خورده است از یک زن و از یک شوهر باشد.
قرار: نوعی رأی است، تصمیم دادگاه در امر ترافع
قرارداد: عقود عهدی و تکمیلی و مالی و غیر مالی و معوض و غیر معوض است.
قرض: عقدی است که بموجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف او مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید.
قرضه: سندی است حاکی از وجود مبلغی طلب دارنده آن از موسسه صادر کننده آن.
قرن: ضیق مجرای مقدم فرج که مانع از دخول است که در نتیجه وجود استخوان موجب انسداد میگردد.
قسم: گواه گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.
قصد: مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره.
قلع: کندن،از ریشه کندن- محو،نابودی،ویرانی و تباهی- سرنگونی.
قولنامه: نوشتهای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی در مورد معینی که ضمانت اجراء تخلف از آن است.
قیم: نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین میشود.
قهری: ضد ارادی و اختیاری است. مانند ضمان قهری یعنی مسئولیت مدنی که قانون بر آدمی تحمیل می کند و تابع اراده و خواست او نیست.