ترمینولوژی حقوق - ن

(ن)

ناقل: شخصی که مالی را منتقل می کند به دیگری، خواه ضمن عقد باشد خواه ضمن ایقاع.

ناکل: مدعی علیه که خواسته را انکار و این نکول به معنی اخص است. نکول باید مسبوق به انکار (به معنی اعم) مدعی علیه باشد و تقاضای مدعی از دادگاه از او سوگند خواهند، پس اگر قسم یاد نکند و رد قسم به مدعی ننماید او ناکل است.

نایب: کسی که در امر مخصوصی از طرف شخص که واجد صلاحیت است به او اختیار خاصی داده می‌شود.

نحو: راه،طریق،طرز- شیوه،اسلوب.

نحله: هبه

نقل: سلب مالکیت یک مالک نسبت به مال معین و اعطاء آن به دیگری خواه به رضای مالک باشد و خواه به حکم قانون.

نزع: کندن چیزی را از جایی.

نسب: رابطه شخصی به دیگری از طریق ولادت، خواه به او منتهی شود (مانند منتهی شدن پسر به پدر) خواه طرفین رابطۀ خویشاوندی مانند دو برادر که به پدر یا مادر منتهی می شوند.

نسب در خط مستقیم: قرابتی نسبی که به وسیلۀ ولادت یکی از دیگری حاصل شود، مانند قرابت جد نسبت به نوه و برعکس. قرابت عمودی عنوان دیگر آن است که خود به صعودی و نزولی تقسیم می شود.

نشوز: ناسازگاری کردن زن با شوهر خود – ناسازگاری زن – عدم اجرای وظایف زوجیت از طرف زن بدون وجود مانع شرعی و قانونی، که در این صورت وی استحقاق نفقه نخواهد داشت = ناشزه.

نصف: یک دوم، دو یک.

نصیب: سهم کسی از چیزی، بهره، حصه. – اقبال، بخت، طالع.

نفاس: خونی که پس از زائیدن از زن خارج می شود.

نفس: تن، جسد، کالبد، روح، روان – شخص انسان، ذات.

نفقه: آنچه صرف هزینۀ زندگی عیال و اولاد کنند. هزینه زندگی زن و فرزندان.

نفی ولد: اگر زن فرزندی بیاورد و زوج اقرار کند که فرزند اوست نمی تواند بعد از این اقرار نفی کند زیرا با اقرار برای مولود حقوقی ایجاد می شود ناشی از نسب و پس از اقرار حقوق فرزند بعهدۀ پدر مستقر می گردد. در مورد اقرار به طور کلی آنچه که موجب حق است قابل رجوع نیست.

نکاح منقطع: نکاحی که برای مدت معین باشد.

نما آت: افزودنی ها، اضافه شدن ها، رشد و نمو یافته ها - زیاد شدن، ارتفاع گرفتن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد