احکام و قرارهای قابل تجدیدنظر و ...

بعد ازارائه کلیه راهکارهای لازم برای تشکیل پرونده به صورت صحیح و همچنین بیان اصول و ترتیبات دادرسی ، جلسه دادگاه و صدور رأی، نوبت به تشریح و تبیین احکام و قرارهای قابل نقض و تجدیدنظر مهلت تجدیدنظرخواهی، مقدمات رسیدگی به آن، جهات و دلایل تجدیدنظرخواهد رسید که در این پست سعی خواهم نمود آنها را کاملاً روشن و شفاف بیان نمایم و امیدوارم که مورد توجه و نظر خوانندگان و علاقمندان قرار گیرد.

همچنانکه بیان شد پس از صدور رای و در صورت  محکومیت شخص خوانده و یا رد دعوی و یا دادخواست شخص خواهان با وجود شرایطی که بیان خواهد شد حق اعتراض به رای، برای خواهان و خوانده محفوظ بوده و به عبارتی می توانند از رای صادره تجدیدنظرخواهی کنند لکن این امر تابـع موازین و شـرایطی است که می بایستی رعایت گردد.

به عنوان مثال بایـد بدانید که از چه آرایی می توان تجدیدنظرخواهی کرد و نسبت به چه آرایی تجدیدنظرخواهی ( همان اعتراض به رای) پذیرفته نخواهد بود.

 باید بدانید که مهلت اعتراض به رای دادگاه چه زمانی خواهد بود.

 باید بدانید چه افرادی حق تجدیدنظرخواهی در پرونده را دارند.

 باید بدانید که این اعتراض چگونه تنظیم و به چه مرجع و یا نهادی تقدیم خواهد شد.

 باید بدانید ترتیبات رسیدگی به این اعتراض چگونه خواهد بود و ...

هدف از تحریر این پست  پاسخ به تمامی این سوالات خواهد بود.

نحوه طرح دعاوی در محاکم قضایی

عملکرد دادسرا و دادگاهها

مبحث اول: آرای قابل تجدیدنظر

آرای دادگاههای عمومی و انقلاب در امور حقوقی قطعی است ( آرایی که قابلیت تجدیدنظرخواهی را ندارند قطعی نامیده می شوند . قطعیت و یا قابل تجدیدنظرخواهی بودن دادنامه یا همان رای دادگاه در ذیل آرای صادره در محاکم قضایی قید می گردد) مگر در مواردی که مطابق قانون قابل درخواست تجدیدنظرباشد.

احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر می باشند:

الفدردعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد.(دعاوی مالی به آن دسته از دعاوی اطلاق می گردد که خواسته مورد نظر در زمان طرح و تشکیل پرونده قابل ارزیابی به پول بوده و بتوان قیمت خواسته را مشخص نمود مانند دعاوی مطالبه وجه دیون به مبالغ مشخص و معین ( چک، سفته و ... ) و یا اینکه خواسته مورد نظر مالی باشد اما در زمان طرح پرونده، نتوان قیمت خواسته را مشخص نمود و به عبارتی قابل ارزیابی به پول نباشد که در این صورت  به یک قیمت تقویم می شود مانند دعاوی اثبات مالکیت، استرداد چک و ...

ب) کلیه آرای صادره در دعاوی غیر مالی.( دسته دیگر دعاوی مطروحه در محاکم، دعاوی غیر مـالی است. به آن دسـته از دعـاوی که قـابل ارزیابی به پول نبـاشد و اصلاً خواسته مورد نظر مـالی نباشد اطلاق می گردد. مانند دعوی تمکین از سوی زوج، اعسار و تقسیط محکوم به و ...)

ج) حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.

در صورتی که خواسته مطرح شده دارای یکسری فرعیاتی در کنار اصل دعوا باشد که مورد رسیدگی قرار گرفته است، چنانچه اصل دعوا قابل تجدیدنظرخواهی باشد، فرعیات و جزئیات پیرامون آن نیز به تبعیت از قابلیت تجدیدنظرخواهی داشتن اصل دعوا، قابل تجدیدنظرخواهی خواهد بود.

نکته بسیار مهم در این قسمت:

احکامی که مستند به اقرار در دادگاه و یا مستنـد به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین پرونـده به صورت کتبی رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند، قابل تجدیدنظر نخواهد بود و قطعی صادر خواهد شد مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای.

توجه شما عزیزان را به مبحث صلاحیت دادگاهها و موارد رد دادرس که قبلا پیرامون آن بحث گردید جلب می نمایم.

بنابراین اگر در جلسه دادگاه و یا در یکی از لوایح تقدیمی و یا صورت جلسات دادگاه به نفع طرف مقابل خـود اقرار نمـوده اید، منتظر رویت دادنـامـه قطعی از دادگـاه باشیـد و دیگر حـق اعتراضی تحت عنـوان تجدیدنظرخواهی برایتان متصور نخواهد بود.

مبحث دوم : قرارهای قابل تجدیدنظر

قرارهای زیر قابل تجدیدنظر می باشد. (چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوی و یا به عبارتی دیگر راجع به اصل موضوع خواسته و حقانیت و یا عدم حقانیت طرف مقابل باشد و یا اینکه حکم به محکومیت خوانده و یا بی حقی خواهان صادر شود و این امر پس از رسیدگی پرونده به دادگاه محرز شود حکم صادر شده و چنانچه دادگاه وارد رسیدگی به اصل و ماهیت پرونده نشده و به رسیدگی امور شکلی پرونده بپردازد قرار صادر خواهد نمود. فلذا به تفاوت اصلی و اساسی فیمابین حکم و قرار توجه نمایید .)

الف) قرار ابطال دادخواست یا رد داخواست که از دادگاه صادر شود. ( هر زمان که خواهان تا اولین جلسه دادگاه، دادخواست خود را مسترد کند یعنی تقاضای مختومه شدن پرونده را نماید چه به صـورت کتبی و چه به صورت شفـاهی در صورت جلسـه دادگاه ، قرار ابطـال دادخواست صـادر می شود.

اگر خواهان تا زمانی که دادرسی به پایان نرسیده دعوای خود را استردادکند یعنی تقاضای مختومه شده پرونده را نمـاید، در این صورت دادگـاه قرار رد دعـوا صادر می نماید.)

ب) قرار سقوط دعوا.  استرداد دعوا بعد از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردی امکان پذیر است که یا خوانده دعوی راضی بوده و یا اینکه خواهان از دعوای خود به طورکلی صرف نظرکند. در این صورت دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر خواهد کرد.

ج) قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا. یکی از طرفین پرونده شرایط لازمه برای طرح و تشکیل دعوی را نداشته باشد.( صغیر باشد- مجنون باشد و یا به دلایلی از تصرف در اموال خود ممنوع باشد که در صورت وجود هر یک از شرایط ذکر شده، اهلیت قانونی برای تشکیل پرونده در محاکم را نخواهد داشت ...)

باید بدانیـد در صـورت مهیـا بودن هـر یک از بندهـای ذکر شده در احکـام و قـرارهای قابل تجدیدنظر می توانید نسبت به رای صادره اعتراض نمایید.

چنانچه با طرف مقابل خود در پرونده توافق کتبی نموده اید که حق تجدیدنظرخواهی را از خود ساقط نمایید، دیگر تجدیدنظرخواهی شما از طرف دادگاه مورد قبول واقع نخواهد شد مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای .

نکته مهم دیگر در این قسمت : مرجع تجدیدنظر آرای صادره از دادگاههای عمومی و انقلاب هرحوزه ای دادگاه تجدیدنظر همان استان خواهد بود . به این معنی که اعتراض و تجدیدنظرخواهی شما در صورت وجود شرایط لازمه، در دادگاه تجدیدنظر مرکز همان استان مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.

نکته مهم دیگر در این قسمت : طرفین پرونده و وکلا و یا نمایندگان قانونی آنان حق تجدیدنظرخواهی دارند و در این بین تجدیدنظرخواهی دیگر افراد پذیرفته نخواهد بود.

مبحث سوم : مهلت تجدیدنظرخواهی

باید بدانید که مهلت اعتراض و تجدیدنظرخواهی اصحاب دعوا از رای دادگاه، برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ دادنامه و یا انقضای مهلت واخواهی ( حق اعتراض به رای غیابی دادگاه برای خوانده، واخواهی نامیده می شود) محاسبه خواهد شد.

هرگاه یکی از کسانی که حق تجدیدنظرخواهی دارند قبل از انقضای مواعد تعیین شده، ورشکسته و یا محجورو یا فوت شوند، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ حکم  یا قرار ، در مورد ورشکسته به مدیر تصفیه و در مورد محجور به قیم و در صورت فوت به وراث یا نماینده قانونی وراث شروع خواهد شد. ( مطابق ماده 1207 قانون مدنی اشخاص ذیل محجور بوده و از تصرف در اموال و حقوق مال خود ممنوع هستند. به عبارتی دیگر محجور به کسی گفته می شود که از دخل و تصرف در امـور مـالی خـود ممـنوع بـوده و امور مالی ایشـان با شرایطـی به دیگران واگذار می شود که در مورد شخص صغیر و غیر رشید به ولی یا قیم آنان و در مورد شخص ورشکسته به مدیر تصفیه وی واگذار خواهد شد.

1-  صغار. سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است.

2-  اشخاص غیر رشید. کسانی هستند که تصرفاتشان در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.

3-  مجانین. جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.)

مبحث چهارم : دادخواست تجدیدنظرخواهی و مقدمات رسیدگی به آن

متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظرخواهی خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادر کننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.

چنانچه دادخواست خارج از مهلت تعیین شده داده شود و یا در مهلت مقرر از آن رفع نقص نگردد، به موجب قراری از سوی دادگاه صادر کننده رای رد می گردد. این قرار رد، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است و رای دادگاه تجدیدنظر بعد از رسیدگی به آن قطعی است.

باید بدانید که دادگاه در ذیل رای صادره خود می بایستی قابل تجدیدنظر بودن و یا نبودن و همچنین مرجع تجدیدنظر آن را قید نماید. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رای دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام نماید طرفین از آن تجدیدنظرخواهی نمایند.

در صورتی که در مهلت مقرر، دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادر کننده رای تقدیم می نماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت وجود عذر موجه، نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم نماید.

جهات عذر موجه به شرح ذیل می باشند:

1-     1- مرضی که مانع حرکت است .

2-     2- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد .

3-     3- حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست تجدیدنظرخواهی در موعد مقرر ممکن نباشد.

4-     4- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظرخواهی را تقدیم نمود .

در دادخواست تجدیدنظر خواهی نکات زیر باید قید گردد:

1-    1- نام و نام خانوادگی و اقامتگاه و سایر مشخصات تجدیدنظرخواه و وکیل او در صورتی که دادخواست را وکیل داده باشد .

2-    2- نام و نام خانوادگی و اقامتگاه و سایر مشخصات تجدیدنظرخوانده.

3-  حکم یا قراری که از آن درخواست تجدیدنظر شده است.

4-    3-  دادگاه صادرکننده رای.

5-    4-  تاریخ ابلاغ رای.

6-    5- دلایل تجدیدنطرخواهی.

هرگاه دادخواست دهنده، عنوان قیمومیت یا ولایت در خصوص افراد صغیر و غیر رشید یا وصایت و یا مدیریت شرکت و مثال آن را داشته باشد، باید رونوشت یا تصویر سندی که نشان دهنده سمت او می باشد پیوست دادخواست نماید .

دادخواست تنظیم شده و اوراق پیوست آن باید در دو نسخه و در صورت تعدد طرف مقابل به تعداد آنان به علاوه یک نسخه باشد.

مدیر دفتر دادگاه صادر کننده رای ظرف دو روز پس از وصول دادخواست و ضمائم تجدیدنظرخواهی و یا پس از رفع نقص، یک نسخه از دادخواست و ضمائم را برای طرف دعوا می فرستد که ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ پاسخ دهد که این امر در قانون تبادل لایحه نامیده می شود و پس از انقضای این ده روز، چنانچه پاسخی رسیده و یا نرسیده باشد پرونده را به مرجع تجدیدنظر می فرستد.

تجدیدنظرخواهی از آرای قابل تجدیدنظر که در قانون شمرده شده است مانع اجرای حکم خواهد بود.

مبحث پنجم : جهات و دلایل تجدیدنظرخواهی

به این قسمت که جزو قسمت های مهم تجدیدنظرخواهی محسوب می شود توجه ویژه ای بنمایید.

باید بدانید که در صورت وجود هر یک از شرایط ذیل می توانید از رای صادره تجدیدنظرخواهی نمایید:

1- ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. در صورتی که مدعی هستید مستندات رای دادگاه اعتبار قانونی ندارد.

2- ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. در صورتی که مدعی هستید شهودی که در پرونده شهادت داده اند دارای شرایط لازمه نبوده اند. لازم است بدانید که شهود می بایستی دارای شرایط زیر باشند تا شهادتشان مورد قبول دادگاه قرار گیرد:

1-    1- بلوغ

2-    2-عقل

3-   3- ایمان

4-   4-طهارت

5-   5-عدالت

6-   6- عدم وجود نفع شخصی برای شهود یا رفع ضرر از وی

7-   7-عدم وجود دشمنی دنیوی بین شاهد و طرفین دعوی

8-   8-عدم اشتغال به تکدی و ولگردی

فقدان هر یک از هشت شرط ذکر شده از دلایل و جهات تجدیدنظرخواهی محسوب می گردد.

4-   ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی از سوی طرفین پرونده. چنانچه مدعی هستید که در دادخواست و یا یکی از لوایح و صورت جلسات دادگاه برای اثبات ادعای خود خواستار انجام امری شده اید و یا دلیلی را ابراز نموده اید که مورد توجه دادگاه قرار نگرفته است .

5-  ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رای.

موارد عدم صلاحیت قاضی به شرح ذیل می باشد.

1-  در صورتی که قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد.

2-  دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشریا متکفل امور دادرس یا همسراو باشد.

3-  دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از اصحاب دعوا باشد.

4-   دادرس قبلاً در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهار نظر کرده باشد.

5-  بین دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح شده باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد.

6- دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطرح شده باشند. ( دادرس می بایستی در دعوای مطرح شده بیطرف باشد.)

7- ادعای مخالف بودن رای با موازین قانونی و یا مقررات قانونی .

مرجع تجدیدنظر فقط به آنچه مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته رسیدگی می نماید. اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات ذکر شده فوق به عمل آید در صورت وجود دلایل دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

چنانچه دادگاه تجدیدنظر در رای صادره ( بدوی ) غیر از اشتباهاتی از قبیل اعداد- سهو قلم- مشخصات طرفین و یا از قلم افتادگی، در آن قسمت از خواسته که به اثبات رسیده اشکال دیگری ملاحظه نکند ضمن اصلاح رای، آن قسمت را تایید خواهد کرد.

هرگاه دادگاه تجدیدنظر ،دادگاه  بدوی را فاقد صلاحیت تشخیص دهد رای را نقض و پرونده را به دادگاه صالح ارسال می نماید.

تنظیم دادنامه دادگاه تجدیدنظر استان و ابلاغ آن به ترتیب مقرر در دادگاه بدوی خواهد بود.

چنانچه هر یک از طرفین دعوا دادخواست تجدیدنظرخواهی خود را مسترد نمایند، دادگاه تجدیدنظر قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر می نماید.

ادعای جدید در مرحله تجدیدنظرخواهی قابلیت استماع و رسیدگی نخواهد داشت .

مقرراتی که در دادرسی بدوی رعایت می شود و در خصوص آنها بحث گردید، در مرحله تجدیدنظر نیز جاری است .

چنانچه دادگاه تجدیدنظر، ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی و شایسته صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای صادره، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد داد.

رای دادگاه تجدیدنظر نمی تواند مورد استفاده غیر طرفین تجدیدنظرخواهی قرار گیرد، مگر در مواردی که رای صادره قابل تجزیه و تفکیک نباشد که در این صورت نسبت به اشخاص دیگری که مشمول رای بدوی نبوده اند و تجدیدنظرخواهی نکرده اند تسری خواهد داشت.

تمامی موارد لازمه در این قسمت بیان گردید و امید است که مفید فایده قرار گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد