-
ترمینولوژی حقوق - ی
سهشنبه 13 تیر 1391 03:10
(ی) ید: به معنی دست- قدرت،سلطه،نفوذ- تصرف در مالی را ید گویند .
-
ترمینولوژی حقوق - ه
سهشنبه 13 تیر 1391 03:09
(ه) هامش: هر نوشته که بصورت تغییر یا اضافه در حاشیه سند درج شود و جزء سند باشد . هبه: تملیک عین بدون عوض و بطور منجز. هدم: خراب کردن، ویران کردن – خرابی، ویرانی.
-
ترمینولوژی حقوق - و
سهشنبه 13 تیر 1391 03:08
(و) واهب: تملیک کننده مجانی مال به دیگری، طرف عقد هبه. واخواست: اعتراض را گویند وارث: کسی که از دیگری مالی را به ارث میبرد . وثیقه: مالی است که وام گیرنده تحت یکی از صور قانونی آن را نزد وام دهنده میگذارد . وجوب: به معنی لزوم عقد یا ایقاع وجبه ملزم: عمل حقوقی است که موجب تعهد گردد مثلاً وکالت دادن ضمن عقد لازم، مصداق...
-
ترمینولوژی حقوق - ن
سهشنبه 13 تیر 1391 03:08
(ن) ناقل: شخصی که مالی را منتقل می کند به دیگری، خواه ضمن عقد باشد خواه ضمن ایقاع. ناکل: مدعی علیه که خواسته را انکار و این نکول به معنی اخص است. نکول باید مسبوق به انکار (به معنی اعم) مدعی علیه باشد و تقاضای مدعی از دادگاه از او سوگند خواهند، پس اگر قسم یاد نکند و رد قسم به مدعی ننماید او ناکل است. نایب: کسی که در...
-
ترمینولوژی حقوق - م
سهشنبه 13 تیر 1391 03:07
(م) مأذون: مجاز و اذن داده شده – کسی که از طرف صاحب حق و یا از طرف حاکم و یا نماینده قانونی او اذن در فعل یا ترک فعل معینی را دارا شده باشد. مافی الذمه: حقی که به نفع کسی در ذمۀ شخصی مستقر شده است – آنچه برعهدۀ کسی است. مالیت: مصدرمجعول از مال، مال بودن، دارای ارزش مالی. مانع: بازدارنده، حائل – هرچه که از تحقق یافتن...
-
ترمینولوژی حقوق - ل
سهشنبه 13 تیر 1391 03:06
(ل) لاحق: آن که از پس چیزی آید و بدو بپیوندد، رسنده – آینده، بعدی، متصل. لعان: نسبت دادن زنا است از طرف مرد به زن خود و لعنت نمودن به خود اگر دروغ گفته باشد و تکذیب زن و لعنت بر خود اگر شوهراو راست گفته باشد. لایحه: طرح
-
ترمینولوژی حقوق - گ
سهشنبه 13 تیر 1391 03:05
(گ) گرو: مرادف رهن است و گرو دهنده راهن است و گروگیر مرتهن است و گروگان عین مرهونه را گویند .
-
ترمینولوژی حقوق - ک
سهشنبه 13 تیر 1391 03:05
(ک) کفیل: متعهد درعقد کفالت، ضامن. کسی که اداره وزارتخانه، مؤسسه ای را بعهده گیرد. کلاله: منظور از کلاله خواهر و برادر می باشد چنان که کسی بمیرد و دارای چند برادر یا چند خواهر و یا چند برادر و خواهر باشد، وی دارای کلاله است. کلاله امی: برادر و خواهر امی میت. کیل: واحد اندازه گیری در برابر وزن. کیفر: عقوبت و مجازات...
-
ترمینولوژی حقوق - ق
سهشنبه 13 تیر 1391 03:04
(ق) قاصد: آهنگ کننده، قصد کننده. قاهر: آن که دیگری را اجبار کند. قبض: استیلای مشتری بر مبیع. – سند دریافت مال. قدر متقیین: در مواردی که سعه و ضیق مدلول یک قانون محل تردید باشد مفسر آن قانون، مدلول آن را نسبت به مقداری که یقینی است تثبیت می کند و نسبت به مازاد بر آن قدر، خود را در حالت سکوت قانون قرار می دهد و چارۀ...
-
ترمینولوژی حقوق - ف
سهشنبه 13 تیر 1391 03:03
(ف) فراز: بالا، به سوی بالا – بلندی، فراز. فرد: تنها، یگانه، تک. – مجرد، منفرد. – یک شخص. فرض: سهم معینی از ترکه که قانون برای بعضی از وراث تعیین کرده است مانند نصف، ربع، سدس. فضولی: مداخله بی جهت در کار دیگران – کسی که در عقد، مالی غیر را موضوع معامله قرار دهد. بدون این که از طرف مالک اذن داشته باشد.
-
ترمینولوژی حقوق - غ
سهشنبه 13 تیر 1391 03:02
(غ) غِبطه: نیکویی حال، شادمانی، آرزو – منظور از غبطه در نگهداری اموال مولی علیه این است که ولی، عملی نکند که موجب فساد مال مولی علیه شود. غبن: خدمه و نیرنگ – فریب، بی عدالتی – بهم خوردگی تعادل ارزش عوضین است به ضرر یک طرف عقد بدون این که متضرر راضی به آن باشد. غرماء: طلبکاران – به معنی بستانکاران است و بیشتر در باب...
-
ترمینولوژی حقوق - ع
سهشنبه 13 تیر 1391 03:01
(ع) عدالت: یعنی ترک جرایم بزرگ و اصرار نورزیدن بر جرایم کوچک و رعایت مروت. عُدوان: بدخواهی، دشمنی آشکار، ستم کردن بر کسی – تصرف بدون مجوز قانونی است. عُدّه: مدتی که زن پس از طلاق یا فوت شوهر نباید شوهر کند. عرف: چیزی که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است. عطف قانون به ما سبق: یعنی حکومت قانون نسبت به...
-
ترمینولوژی حقوق - ظ
سهشنبه 13 تیر 1391 03:00
(ظ) ظهرنویس: عبارت است از اینکه دارنده سند دین و مخصوصاً تجاری در پشت سند دستور یا اذن میدهد که سند را به شخص دیگری بدهد .
-
ترمینولوژی حقوق - ط
سهشنبه 13 تیر 1391 03:00
(ط) طرق: راه ها – نحوه ها، روش ها، نمط ها. طلب: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد. طلاق بائن: طلاق بائن آن است که زوج حق رجوع ندارد اعم از اینکه مطلقه عدّه داشته باشد یا نه. 1- طلاق قبل از دخول 2- طلاق صغیره 3- طلاق یائسه، این سه قسم از طلاق بائن عدّه ندارد. طلاق خلع: طلاق گرفتن زن از شوهر با بخشیدن مَهر خود...
-
ترمینولوژی حقوق - ض
سهشنبه 13 تیر 1391 02:59
(ض) ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.مسؤل خسارت مالی- مسؤل مدنی و جزایی. ضمان: به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد . ضم: جمع قبض، جذب – گردآوردن و جمع کردن چند چیز، ضمیمه کردن.
-
ترمینولوژی حقوق - ص
سهشنبه 13 تیر 1391 02:58
(ص) صحت: یک عمل حقوقی است و عبارت از مطابقت آن عمل با شرایط قانونی میباشد . صداق: مهر زن،کابین. صراف: بازرگانی که معاملات پولی میکند . صفقه: خرید و فروش، معامله، تعهد، بیع. صغیر: کسی که به سن 18 سال تمام نرسیده باشد . کسی که به سن بلوغ نرسیده باشد. در پسران 15سال قمری و در دختران 9سال قمری. صلح: عقدی است که در آن...
-
ترمینولوژی حقوق - ش
سهشنبه 13 تیر 1391 02:57
(ش) شارع: قانونگذار و مقنن شاکی: کسیکه از دست دیگری به یکی از مقامات رسمی مرجع شکایت، تظلم شفاهی یا کتبی میکند . شاهد: کسیکه شاهدت بر امری میدهد . شبه عقد: عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع ننموده و بدون اینکه عقدی منعقد گردد ایجاد تعهد در مقابل غیر نماید . شخص: کسی که موضع حق قرار گیرد مانند انسان و...
-
ترمینولوژی حقوق - س
سهشنبه 13 تیر 1391 02:56
(س) سازش: تراضی طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس. سب: در فقه از جرایم ضد شرع است و عبارت است از ناسزا گفتن . سبب: خویشاوندی است بین دو نفر که براثر رابطه زناشویی بوجود میآید . سبب اقوی: دو نفر در اتلاف مال ثالث دخالت دارند که یکی مباشر است دیگری را سبب گویند.مثلا" یک نفر دیگری را به اکراه...
-
ترمینولوژی حقوق - ژ
سهشنبه 13 تیر 1391 02:55
(ژ) نداریم
-
ترمینولوژی حقوق - ز
سهشنبه 13 تیر 1391 02:52
(ز) زیان: در معنی ضرر به کار میرود زیان دیرکرد: به معنی خسارت تأخیر تأدیه است .
-
ترمینولوژی حقوق - ر
سهشنبه 13 تیر 1391 02:51
(ر) رابطه حقوقی: بستگی حقوقی دو یا چند شخص و نیز بستگی حقوقی شخص با اشیاء و اموال و حقوق و منافع را گویند راشی: کسیکه برای اقدام به امری با امتناع از انجام امری که از وظایف مأموران و مستخدمان دولت است وجه یا مالی بدهد راهن: رهن دهنده، عقد رهن، عقدی است که بموجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به راهن دهد . ربح: به معنی...
-
ترمینولوژی حقوق - ذ
سهشنبه 13 تیر 1391 02:50
(ذ) ذمه: حقی که شخص بعهده دیگری دارد .
-
ترمینولوژی حقوق - د
سهشنبه 13 تیر 1391 02:49
(د) دائن: کسی که تعهدی به نفع او بر ذمه غیر وجود دارد . دادخواست: شکوائیهای است که به مراجع قضایی بطور کتبی و یا شفاهی عرضه می شود . دادخواه: مدعی را گویند کسیکه طرح دعوی می کند و تظلم می نماید . دادرسی: مجموعه عملیاتی است که بمقصود پیدا کردن یک راه حل قضایی بکار میرود – رسیدگی به مرافعه . دارایی : به مجموع اموال و...
-
ترمینولوژی حقوق - خ
سهشنبه 13 تیر 1391 02:48
(خ) خال: دایی، خالو، برادرِ مادر. خالات: دایی ها، برادران مادر. خسارت: مالی که باید از طرف کسی که باعث ایراد ضرر مالی به دیگری شده به متضرر داده شود . خصاء: اخته کردن، خایه کشیدن. خلاف: نوعی از جرائم که ماهیت آنها مخالفت با نظامات عادی باشد. خلع ید: رفع تصرف از متصرف غیرمنقول به استناد حکم دادگاه یا سند رسمی و یا حکم...
-
ترمینولوژی حقوق - ح
سهشنبه 13 تیر 1391 02:46
(ح) حاکمیت: قدرت سیاسی دولت که در دست حکومت میباشد . حاجب: منع کننده، پرده دار – حایل، مانع ارث، وارثی که دیگری را از ارث محروم می کند. حبس: نوعی از عقود احسان است . حبس مطلق: در عقد حبس به معنی اعم. اگر حابس مدت معین نکند آن را حبس مطلق گویند. حبّه: واحد وزن است، برابر دو جو متوسط از دهانه های جو. حجب: حالت وارثی...
-
ترمینولوژی حقوق - چ
سهشنبه 13 تیر 1391 02:44
(چ) چک: نوشتهای است که بموجب آن صادر کنندة چک وجوهی را که نزد دیگری دارد کلاً یا بعضاً به نفع خود یا ثالث مسترد میدارد .
-
ترمینولوژی حقوق - ج
سهشنبه 13 تیر 1391 02:43
(ج) جاعل: از نظر حقوق مدنی متعهد در جعاله را گویند جرایم: جمع جرم است که عبارتست از مخالفت با نهی که قانون برای آن مخالفت مجازات تعیین کرده باشد . جرم: عملی است که قانون آن را از طریق تعیین کیفر منع کرده باشد . جریمه: وجه نقد یا مال دیگر که بعنوان مجازات از مجرم گیرند . جزیه: مالی است که یهود یا نصاری یا زرتشتیان به...
-
ترمینولوژی حقوق - ث
سهشنبه 13 تیر 1391 02:42
(ث) ثبت: نوشتن قرارداد یا یک عمل حقوق یا احوال شخصیه با یک حقوق یا هر چیز دیگر در دفاتر مخصوصی که قانون معین میکند . ثبت احول: ثبت وقایع 4گانه: تولد، فوت، ازدواج و طلاق . ثلث: یک سوم – یک سوم، بخشی از ترکه که وصایای مالی موصی تا آن میزان بدون اجازه ورثه نافذ است. ثمن: یک هشتم – از فروض ارث است و آن نصیب زوجه است خواه...
-
ترمینولوژی حقوق - ت
سهشنبه 13 تیر 1391 02:23
(ت ) تأسیس: یعنی پی نهادن و ایجاد نمودن. به معنی وضع قانونی است که در عرف و عادت وجود نداشته است . تابعیت: رابطهای است سیاسی که فردی یا چیزی را به دولتی مرتبط میسازد به طوری که حقوق و تکالیف اصلی وی ازهمین رابطه ناشی میشود . تاجر: کسی که شغل معمولی خود را معاملات تجاری قرار دهد . تبرع: درعطاء یعنی دادن مال بدون...
-
ترمینولوژی حقوق - پ
سهشنبه 13 تیر 1391 02:20
(پ) پرداخت: اجراء تعهدی که موضوع آن وجه نقد باشد . پروتکل: صورت جلسات مجالس سیاسی که برای مذاکره و رسیدگی در امری منعقد شده باشد .